شکستگی
وقتی صدای تصادف و فریاد را شنیدم به سمت آشپزخانه دویدم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است. مادرم نزدیک اجاق ایستاده بود و گریه و ناله می کرد.
پدرم بدون حرف وساکت نزدیک یخچال ایستاده بود، بی اختیار به نظر می رسید، صورتش سرخ شده بود.
چشمانش را به سمت زمینی که گرانترین پارچ شیشهای خانوادهام که در آن صدها قطعه ای شکسته بود، دنبال کردم. یک ضرر کلی.
این از شیشه سبز لیمویی زیبا تراشیده و با پوش ساخته شده بود. واقعا عالی به نظر می رسید ده ها سال در خانواده ما بود. فقط در مواقع خاص استفاده می شد.
از آنجایی که قرار بود والدینم مهمان داشته باشند ، مادرم از پدرم خواسته بود آن را از کمد بیرون بیاورد. اما حالا روزاش تمام شده بود.
همه ای ما با ناباوری آنجا ایستاده بودیم و به بقایای آن خیره شده بودیم.
شکستگی.
یک کلمه بد در مورد پارچ های شیشه ای. یک کلمه بد در مورد همه چیزهایی که داریم. ماشین شکسته شما را به جایی نمی رساند. مایکروویو خراب غذای شما را گرم کرده نمیتواند. تلفن خراب شما را از دنیا قطع می کند.
زندگی در سیاره زمین به ما می آموزد که شکستگی بد است.
کتاب مقدس چیز دیگری می گوید.
همانطور که شروع می کنیم، از خداوند کمک بخواهیم. پدر، به ما یادآوری کن که جدایی از تو در کتابت از دست دادن کامل وقت خواهد بود. نگرش های آموزنده به ما دهید. عوامل حواس پرتی را از ما کنار بگذارید. عمیقاً در قلب ما صحبت کنید. به نام عیسی، آمین.
بسیاری از ایده های به اشتراک گذاشته شده در اینجا از «آغوش شکستگی» توسط آلن نلسون وام گرفته شده است.
مزامیر ۵۱:۱۷.
قربانی ای مورد پسند خدا ، روح شکسته است. خدایا تو دل شکسته و فروتن را خوار نخواهی شمرد .
بگو چی؟ خدا برای شکستگی ارزش قائل است؟ افتضاح به نظر می رسد. کلمه ای که ما آن را تحقیر می بینیم چیزی است که خداوند برایش ارزش قائل است؟ قدردانی می کند؟ چطور ممکنه؟
درک این کلمه در کتاب مقدس به شما کمک می کند تا زندگی مسیحی و خدای خود را بهتر درک کنید.
گفتن این حرف تعجب آور است ، همانقدر که شنیدن این موضوع آزاردهنده است ، شکستگی بخشی از زندگی مسیحی است.
«تقریباً هر یک از ما با مشکلی مواجه میشویم که ما را با شدتی بسیار بیشتر از آن چیزی که فکرش را میکردیم با شکستگی آشنا میکند.»
بهتر است یاد بگیریم که با آن کنار بیاییم.
کتاب مقدس پوسترهای زیادی برای شکستگی دارد. بیایید آشکار ترین مورد را در عهد جدید انتخاب کنیم و ببینیم که چه می آموزیم.
اعمال ۷ توضیحی قدرتمند از ایمان مسیحی توسط یک مؤمن جوان به نام استفان است. متأسفانه مخاطبان او در درجه اول دشمنان مسیحیت هستند که نمی توانند آنچه را می شنوند تحمل کنند بنابراین او را می کشند.
اعمال رسولان ۷:۵۸
و او را از شهر بیرون کردند و سنگسار کردند . و شاهدان لباسهای خود را پیش پای جوانی به نام شائول گذاشتند.
اینکه شائول لباس قاتلان را در دست گرفته باشد، حداقل او را شریک جرم یا در بدترین حالت محرک قتل می کند.
اعمال رسولان ۸ : ۳
شائول کوشش میکرد که بنیاد کلیسا را براندازد. او خانه به خانه میگشت وزنان و مردان را بیرون میکشید وآنها را به زندان می انداخت.
مرا به یاد اژدهایی می اندازد که هنگام بلعیدن مسیحیان، شعله هایی از بینی اش بیرون می آید. این مرد در تنفرش از پیروان مسیح، از کنترل خارج شده است. بدتر میشود.
اعمال رسولان ۹: ۱،۲
آنگاه شائول که هنوز نفس تهدید و قتل علیه شاگردان خداوند میکشید، نزد کاهن اعظم رفت 2 و از او، معرفی نامههایی به کنیسههای دمشق پرسید تا اگر کسی را که اهل طریقت بود، خواه مرد یا زن بیابد. آنها را دستگیر کرده و به اورشلیم بیاورد.
شائول راضی نیست که به مسیحیان در اورشلیم حمله نماید . او می خواهد به شمال دمشق در سوریه امروزی برود تا به مومنان آنجا حمله کند.
اعمال رسولان ۹ : ۳-۴، ۹
هنگامی که او در راه بود به نزدیک دمشق رسید و ناگهان نوری از آسمان به اطراف او تابید. 4 سپس به زمین افتاد و صدایی شنید که به او میگفت: «شائول، شائول، چرا بر من جفا میکنی؟»
: ۹ و او سه روز نابینا بود و چیزی نخورد و ننوشید.
و بنابراین خدا شائول را می شکند.
برخی از عناصر کلیدی این شکست شائول باید برجسته شوند:
بعداً پولس خوانده می شود، وقتی این روند شکستن شروع می شود، مؤمن نیست، اما منجر به تبدیل شدن او به پیرو مسیح می شود. شکستگی ممکن است برای بی ایمانان یا ایمانداران اتفاق بیفتد.
- شائول نمی خواهد شکسته شود. شکستگی توسط خدا آغاز می شود. خدا قرار ملاقات نمی گذارد.
3.شکستگی یک برخورد مستقیم با طبیعت قدیمی ما است. این شکست شائول باعث می شود مار اتن او در گناه متوقف شود . شائول به جای اینکه خرگوش انرژیزای آزار و شکنجه باشد که به رفتن و رفتن و تعقیب ایمانداران ادامه میدهد، بلکه بسیار متواضع است. او نمی تواند ببیند. او بدون کمک نمی تواند حرکت کند. و آن تصادفی که در سر شائول می شنوید بلندتر از صدای برخورد آن پارچ به زمین در آشپزخانه خانواده من است زیرا شائول متوجه می شود که اشتباه کرده است! عیسی واقعا خداست! و مجموعه ارزش ها و جاه طلبی های قدیمی او تبخیر و از او دور شده است.
- چیزهای بزرگی از این شکست بیرون آمد. نفرت او از عیسی به عشق به عیسی تبدیل می شود. از یک ویران کننده کلیسا، او سازنده کلیسا می شود. از یک مهاجم به حقیقت، او تبدیل کننده بزرگ عهد جدید (بعد از عیسی) شد.
- تمام شکستن کتاب مقدس مانند این نیست. همه شکستگی ها متفاوت هستند – یک اندازه برای همه مناسب نیست. شاول احتمالاً در اینجا حداقل 30 سال دارد. شکستن ممکن است زودتر یا دیرتر در زندگی اتفاق بیفتد. مرحله شکستگی شائول در زندگی او مدت کوتاهی به طول انجامید، اما لازم نیست صفحات زیادی را در کتاب مقدس ورق بزنید تا نمونههایی را پیدا کنید که در آنها بسیار طولانیتر به طول انجامید – به عنوان مثال، موسی را در نظر بگیرید.
همچنین، سختیهای شکستگی از نظر شدت متفاوت است – حضور یونس در شکم نهنگ را در مقابل سرزنش داوود همچون یک پیامبر مقایسه کنید.
اما یک چیز مطمئنا
مزمور ۵۱:۱۷
قربانی مورد پسند خداوند، روح شکسته است. خدایا، تو دل شکسته و فروتن را خوار نخواهی شمرد .
خدا برای شکستگی ارزش قائل است. خدا وقتی به نزد او میآییم خشنود میشود «در حالی که چنگال گناه در زندگیمان شل شده، خود ناخدای ما زخمی شده ، سختی غیرقابل نفوذ ما نرم میشود، غرور ما پایین میآید ، وقتی در خودمان هیچ میشویم و وقتی خدا برای ما همه چیز میشود».
اگر در مورد پیروی از عیسی جدی باشیم، شکستگی یک مسیر ضروری در زندگی مسیحی است. بنابراین، اگر شکستگی بسیار بزرگ است بیایید مطمئن باشیم که دقیقاً میدانیم شکستگی چیست.
ما باید با دقت گوش کنیم.
شکستگی مانند پر شدن از روح القدس نیست.
پر شدن از روح القدس کاری است که هر مؤمنی می تواند در هر زمان از زندگی مسیحی خود انجام دهد. یک نوزاد مسیحی می تواند با روح پر شود. یک مؤمن که 60 سال نجات یافته است می تواند با روح پر شود. تنها چیزی که لازم است اعتراف و تسلیم است. اگر به تمام گناهان شناخته شده اعتراف کنیم و عیسی را بر صندلی راننده زندگی خود بگذاریم، می توانیم مطمئن باشیم که از روح القدس پر شده ایم .
دعای مداوم برای راهنمایی گواه این است که شما از روح پر شده اید. پر کردن ذهن خود با کلام خدا و اجازه دادن به آن برای هدایت زندگی شما، شما را محکم در مسیر پر از روح القدس نگه می دارد.
وقتی صحبت از پر شدن از روح به میان می آید، توپ به وضوح در زمین شماست.
از طرف دیگر شکسته شدن کاری است که خدا با ما انجام می دهد، چه نجات یافته باشیم و چه نجات نیافته باشیم. توپ تقریباً در زمین خداست زیرا او سعی میکند ما را اهلی کند، ملایم مان کند، ما را وادار کند که بهتر به او گوش دهیم، ما را برای او قابل استفاده نماید، به ما کمک کند از خود خالی باشیم. ما می توانیم از خدا بخواهیم که ما را بشکند، اما اگر و کی این اتفاق بیفتد به ما بستگی ندارد.
شکستگی تواضع نیست. اما فروتنی بسیار ناشی از شکستگی است. فروتنی یعنی دادن اعتبار به خدا برای همه چیز در حالی که شکستگی فرآیندی است که روح شما را نسبت به خدا لطیف تر می کند.
شکستگی توبه نیست. اما توبه عمیق ناشی از شکستگی است.
شکستگی لزوماً رنج نیست. در واقع، اگر تسلیم شکستگی شوید، ممکن است دوره ناراحتی خود را تا حد زیادی کوتاه کنید.
این چیزی است که شکستگی نیست. اما بیایید آن سکه را برگردانیم و دریابیم که چیست.
شکستگی فرآیندی است که در آن خدا روح شما را رام می کند، موانعی را که بر سر راه شما همچون یک مسیحی مؤثر است از بین می برد، شخصیت شما را به شیوه ای اساسی اصلاح می کند، شما را به تسلیم فرو می اندازد، به شما کمک می کند تا برای خود بمیرید تا مسیح محورتر جدیدی ظهور کنید.
وقتی به شکستگی فکر می کنی، به مرگ فکر کن، مرگ بر خودت پیر. به تسلیم بی قید و شرط فکر کنید. به هرس عظیم چنگال محکم گناه در قلب خود فکر کنید. به درد کوتاه مدت ، سود طولانی مدت فکر کنید.
که انبوهی از سوالات را به وجود می آورد:
سوال اول: چرا باید شکسته شوی؟
آیا کسی منتظر آن است؟
اما کمی صبر کنید: وقتی کتاب مقدس از شکستگی صحبت می کند، صحبت از برداشتن چیزی خالص و انداختن آن روی زمین نیست. صحبت از گرفتن یک گناهکار و سست کردن چنگال گناه در زندگی اوست.
چیزی که پدرم در آشپزخانه شکست، کاملاً خوب و بی ضرر بود.
آنچه که خداوند در زندگی ما می شکند، تحریف شده و ترسناک و زشت است.
به همین دلیل است که شکستگی در دنیای فیزیکی بد است در حالی که شکستگی در دنیای معنوی خوب است.
بیایید با آن روبرو شویم ، من و شما قدرت گناه را به حداقل می رسانیم.
زشتی اش را می پوشانیم. ما اغلب فریفته فریب آن هستیم. اما، همه جا… در موسیقی ما تلویزیون، رادیو، بیلبوردها، مکالمات ما وجود دارد.
ما نسبت به آن کور هستیم. ما شرارت گناه را درک نمی کنیم. ما قدرت طبیعت قدیمی خود را درک نمی کنیم.
وقتی عیسی را به عنوان نجات دهنده خود پذیرفتید، می دانستید که گناهکار هستید، اما نمی دانستید که چقدر گناهکار هستید.
این یک چیز است که دست از جنگیدن بردارید و از نفرین کردن دست بردارید و از بی احترامی دست بردارید که این گناهانی است که همه می توانند ببینند.
اما در مورد گناهانی که هیچ کس نمی تواند آنها را ببیند، مانند افکار شهوانی، حسادت، نفرت، طمع، و بزرگترین و بدترین – هیولای غرور چه می شود؟
آن گناهان درونی که هیچ کس نمی تواند ببیند مانند آن درخت انگور است که درختی را رشد می دهد و زندگی را از آن می ریزد.
زندگی آن درخت در خطر است و حتی ممکن است بمیرد، مگر اینکه کسی ریشه آن تاک ها را هک کند.
شکستگی این است که خدا با دریچه خود می آید و انگورهای بدخیم گناه را در زندگی شما که احتمالاً هیچ کس دیگری نمی تواند ببیند هک می کند، تا زندگی معنوی شما قوی تر، درخشان تر و عاری از گناه باشد.
شکستگی یک جراحی بزرگ است که زندگی معنوی شما را به شدت ارتقا می دهد.
سوال دوم: چرا ایده شکسته شدن یک دور بزرگ است؟
ما به نحوی به تعداد زیادی، مسیحیان ختم شده ای قرن ۲۱ هستیم،
که مصیبت را چه از بدن شکسته و چه از قلب شکسته، نقض حقوق معنوی خود می دانند.»
پروردگارا، من از تو می خواهم که دستور کار من را برآورده کنی، من صلح می خواهم، من یک سبک زندگی مرفه می خواهم، و سپس مرا تنها بگذار.
آیا از مسیحی شنیده اید که گفته باشد هدفش شکستن او از سوی خدا بوده است؟
آیا تا به حال شنیده اید که یک مسیحی بخواند: “خداوندا، لطفاً مرا بشکن، پروردگارا، لطفاً مرا بشکن، آه، چقدر آرزو دارم که شکسته شوم”.
من و شما میتوانیم فیلمهایی درباره صلیب ببینیم و متوجه نشویم که اگر از عیسی پیروی کنیم، رنج خود را خواهیم داشت.
این ایده که عیسی بر روی صلیب مرد تا بتوانیم بدون مشکل زندگی کنیم، از کجا میتوان دریافت کرد؟
بیشتر فرهنگ کلیسای مسیحی ما به سادگی منعکس کننده فرهنگ جهانی است که در آن کاری که انجام می دهید مهم است، نه شخصیت شما.
اما خدا به رشد شخصیت همه فرزندانش اهمیت می دهد . برای ما بسیار آسان است که فقط نگران کارهایی باشیم که برای خدا انجام می دهیم، در حالی که او قبل از هر چیز نگران آنچه میباشد که در درون ما هست.
راه دیگری برای گفتن این موضوع این است که میتوانیم در زندگیمان به میوهها وسواس داشته باشیم، در حالی که پاسخ خدا این است که ما را بر ماندن در مسیح، نزدیک ماندن به مسیح، کامل کردن زندگی مان با مسیح، و کار روی رابطه مان با او متمرکز کند.
ما باید یاد بگیریم که رشته های اساسی مسیحی مطالعه کتاب مقدس و دعا و حافظه کتاب مقدس و روزه و معاشرت واقعی را جشن بگیریم… و از زندانی بودن در وضعیت موجود دست برداریم.
حدس بزن چی شده؟ آنگاه زندگی ما مملو از میوه هایی خواهد شد که شما باور نمی کنید، و شاهد ما به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت.
به نظر نمی رسد که ما آن را یک خدمت مثمر بدانیم،
در درجه اول سرریز راه رفتن نزدیک با خداوند است.
به نظر نمی رسد که ما بخواهیم آن را به یک دوره خدمت پربار تبدیل کنیم
در درجه اول سرریز راه رفتن نزدیک با خداوند است.
به هر حال، گاهی اوقات من و شما به مسیحیان مسنتر نگاه میکنیم و میپرسیم: «چرا او در سن خود چنین آزمایشی را پشت سر میگذارد؟ چرا خدا او را تنها نمی گذارد؟»
از آنجا که مسیحیان مسنتر میتوانند در مسیر خود قرار بگیرند – غیر قابل انعطاف، غیرقابل استفاده، شکننده، و نیاز به زمان استراحت دیگری در زندگی خود دارند تا بتوانند همچنان توسط خدا قابل استفاده باشند. اگر با شکستگی مبارزه کنیم با بهترین های خدا برای زندگی خود می جنگیم.
شکستگی فقدان حضور خدا نیست بلکه دلیل محکمی برای وجود او است.
اگر در فرآیند شکست همکاری کنیم – و از نتیجه برکت داشته باشیم، چقدر در زمان و انرژی صرفه جویی می کنیم؟
به اطراف کلیسای خود نگاه کنید. شما باید از افرادی که به طور نامنظم شرکت می کنند متحیر شوید. به صورت پراکنده. و ما تعجب می کنیم که چرا؟ من فکر می کنم این بخش عمده ای از پاسخ است: آنها نمی خواهند خدا آنها را بشکند.
من و شما با برخی از مسیحیان که سالها نجات یافتهاند، اما همیشه عصبانی، ناراضی و لذتی که در اطرافشان وجود ندارد، متحیر شدهایم. ما تعجب می کنیم که چرا. من فکر می کنم این بخش عمده ای از پاسخ است: آنها با ایده شکستن دندان و ناخن مبارزه کرده اند.
هیچ کس جراحی را دوست ندارد. اما مبارزه با این جراحی از جانب خداوند ما را به مسیحیت درجه دوم و بی ثمر محکوم میکند.
سوال سوم : برخی از افرادی که در کتاب مقدس شکسته اند چه کسانی هستند؟
شاید و باید بپرسیم کدام شخص اصلی در کتاب مقدس شکسته نشده است؟
موسی وقتی که خوی و مزاجش او را به قتل سوق میدهد، شکسته می شود. در نتیجه او 40 سال از زندگی خود را در تبعید سپری می کند تا بتواند رهبری باشد که خدا می خواهد.
داوود شکسته میشود وقتی که مرتکب عمل زنا و قتل میشود.
و خودش با مرگ فرزندش و آشوب در کشورش روبرو می شود.
شاگردان مسیح وقتی کسی را که دنبال می کردند از آنها گرفته میشود تا مصلوب شود، شکسته می شوند. در 40 روز پس از رستاخیز، عیسی زندگی معنوی آنها را بازسازی می کند تا آنها بدون ترس به شروع کننده گان کلیسا در سراسر جهان باستان شوند.
پطرس سزاوار ذکر ویژه است زیرا وقتی متوجه می شود که برای سومین بار مسیح را انکار کرده است، به مردی شکسته تبدیل می شود، اما پس از یک به یک با عیسی بازگردانده می شود و به رهبری شاگردان ادامه می دهد، در روز پنطیکاست سخنرانی بزرگی می کند، و کلیسا را راه اندازی می کند.
سی اس لوئیس، نویسنده بزرگ، گفت که از عیسی خواسته تا شیر آب را که سوراخ و لیک شده بود جور و ترمیم نماید، اما در عوض عیسی کل خانه را ویران کرد و آن را بازسازی کرد.
لوئیس فکر می کرد که او فقط یک مشکل کوچک با گناه دارد. ولی خداوند چیز دیگری می دانست و زندگیر خود ساخته لویس را خراب کرد واو را همچون مردی بازسازی کرد که جهان را از طریق نوشته هایش برکت بخشید.
شکستگی می گذرانیم ، از خود بپرسید که تنها کسی که تا به حال روی سیاره زمین قدم می زند و نیازی به شکستن نداشته کیست؟ زندگی چه کسی همیشه نمونه برای ما، از تسلیم کامل به خدا است؟
فیلیپیان ۲ : ۵-۹
اجازه دهید که طرز فکر شما مانند طرز فکر عیسی مسیح باشد 6 اگر چی او از ازل دارای الوهیت بود، این را غنیمت نشمرد که برابر با خدا را به هر قمتی حفظ نماید، 7 بلکه خود را از همه برتری های آن خالی نمود و به صورت یک غلام در آمد و شبیه انسان شد. 8 چون او به شکل انسان در میان ما ظاهر شد، خود را پست تر ساخت و از روی اطاعت حاضر شد به مرگ، حتی مرگ بر روی صلیب را پذیرفت . 9 بنابراین خدا نیز او را بسیار سرافراز کرده و نامی را که بالاتر از هر نامی است به او عطا کرد.
عیسی خدا است، شخص دوم تثلیث است. با خدا بودن، امتیازات زیادی وجود دارد. ما نتوانستیم همه آنها را درک کنیم. اما عیسی با کمال میل و آزادانه خود را به مدت نه ماه در قسمت های تنگ رحم مریم محبوس می کند.
او با کمال میل تسلیم زندگی در بدن انسان به مدت 33 سال می شود. او با کمال میل خود را به زندگی در کشور کوچکی در خاورمیانه محدود می کند که حتی مستقل نیست و تحت کنترل امپراتوری روم است. او به میل خود برای زنده ماندن به غذای انسان وابسته می شود . او به میل خود به خود اجازه می دهد که وسوسه شود و رنج بکشد.
من و شما مدام به دنبال امتیازات ویژه هستیم. عیسی در مدت 33 سال روی زمین به دنبال چه امتیازات ویژه ای بود؟
من و شما که می گوییم مسیحی هستیم تا آخر عمر از حقوق خود دفاع می کنیم و اگر حقوقمان به خطر بیفتد هسته ای خواهیم شد.
عیسی با کمال میل از این حق انصراف داد که به مدت ۳۳ سال شخص مهمی باشد و راضی بود که – فیلیپیان ۲ : ۷ – یک غلام باشد.
خودخواهی فاسد کننده ما، همت بلند و جاه طلبی های خوب ما را نابود می کند.
از خود گذشتگی عیسی جاه طلبی خالص را تعریف می کند. »همه آنچیزی باشید که می توانید باشید! عیسی گفت هرگز.
فیلیپیان ۲:۸ عیسی مسیح از برنده شدن صرف نظر نمود (از منظر انسانی). او می توانست برنده شود. او می توانست از صلیب دوری کند و کسانی را که سعی در مصلوب کردن او داشتند، نابود کند. اما او برنده نشدن (از منظر انسانی) را انتخاب کرد تا من و شما بتوانیم زمانی که مستحق باختن هستیم، برنده شویم.
نیازی نیست فرد شکسته در برخوردها حرف آخر را بزند.
«و تمام پارلمان هایی که تا به حال تشکیل شده اند
و همه پادشاهانی که تا به حال سلطنت کرده اند، کنار هم قرار گیرند
بر زندگی انسان روی زمین تأثیری نداشته،
به همانقدر قدرتمند که آن زندگی انفرادی وجود دارد.»
به زندگی عیسی نگاه کنید و متوجه شوید که ما نباید یاد بگیریم که چگونه بهتر زندگی کنیم. ما باید یاد بگیریم چطور بهتر بمیریم. بذری بودن که کاشته می شود و می میرد و چیزی را که هرگز نبوده بیرون می آورد.
چه سال باشکوهی خواهد بود اگر امسال همان سالی باشد که خداوند ما را می شکند تا ضربه ای که می شنویم از بین رفتن خودخواهی ما باشد تا خرابه هایی که در کف آشپزخانه می بینیم عادات بد ما باشد.
بهترین اتفاق ممکن که ممکن است برای ما بیفتد – بهترین مطلق – این است که ما به یک ایماندار شکسته تبدیل شویم .